- تار تراز (رِ تَ)
تار طراز. طراز معرب تراز باشد. تار منسوب به تراز. تار بسیار باریک که جامۀ پادشاهان را با آن می بافتند، تاری که در کارخانه های مخصوص برای بافتن جامه های نیکو و جیّد بکار می بردند پادشاهان را. تاری که در بافتن جامه های فاخر و گرانمایه اختصاص داشت. تاربسیار باریک و نزار همچنان تار عنکبوت:
زآرزوی طراز توزی و خز
زار بگداختی چو تار تراز.
ناصرخسرو.
رجوع به طراز و ترکیب های ’تار’ (تار طراز) در همین لغت نامه شود
زآرزوی طراز توزی و خز
زار بگداختی چو تار تراز.
ناصرخسرو.
رجوع به طراز و ترکیب های ’تار’ (تار طراز) در همین لغت نامه شود
